- مقاله برق و تاریخچه آن
- شاخص شهرهای سبز (The Green Cities Index)
- تاریخچه و سیرتحول مخابرات در ایران
- جزوه آموزش زبان برنامه نویسی PHP افشین رفوآ
- جزوه سنگ شناسی آذرین دکتر رامین صمدی
- کتاب مبانی مخابرات و رادیو رشته های الکترونیک و مخابرات دریایی
- جزوه تهیه طرح توسعه پایدار منظومه روستایی
- جزوه مبانی احتمال دانشگاه پیام نور
- کتاب بهره برداری و نگهداری از سیستم های حفاظت کاتدی
- جزوه عوامل فیزیکی محیط کار دانشگاه آزاد دهاقان
درود
خب خب این سری با یه کتاب رمان برگشتیم خدمتتون
1984 ، جورج اورول- همخوانی شماره (11)
رمان 1984 در سال 1948 نوشته شد و موضوع آن راجع به وضعیتی است که اورول برای 36 سال آینده جهان پیش بینی کرده است. در خصوص این که چرا سال 1984 برای وقوع حوادث مورد نظر اورول انتخاب شده است، اغلب معتقدند دلیل آن صرفاً یک بازی ساده جابه جایی دو رقم آخر سال نگارش کتاب بوده است و برخی نیز اعتقاد دارند او می خواسته به صدمین سالگرد تأسیس جامعه فابیان اشاره کند، جامعه ای که در سال 1884 در انگلستان ظهور یافت و سوسیالیسم را پیامد واکنش مسالمت آمیز و تدریجی در برابر مالکیت انحصاری و همچنین توسعه سیاسی و پیشرفت دموکراسی می انگاشت. اما در هر حال به نظر می رسد مقصود اورول بیشتر نگاه به وضعیت جهانی در آستانه قرن بیست و یکم بوده و نفس سال 1984 بیش از یک بهانه و بستر نبوده است.نام کتاب:1984
نویسنده :جورج اورول
تعداد صفحه : 375داستان در زمانه ای می گذرد که دنیا به سه قاره یا ابرقدرت تقسیم شده است: اقیانوسیا، اوراسیا و شرقاسیا.
این سه قاره، در ظاهر پیوسته در حال نبرد با یکدیگرند، اما در باطن امر تمام این جنگ ها، حیله ای است برای فریب توده مردم و مهار نیروی تولید، جلوگیری از افزایش مصرف و خودداری از گسترش رفاه عمومی و ارتقای فرهنگی . داستان اورول در قاره اقیانوسیا می گذرد. سیستم سیاسی این قاره که پایتخت آن لندن است، مبتنی بر حاکمیت حزبی فراگیر است که برساحت خصوصی و عمومی افراد نظارت تام دارد و مهم ترین ابزار این نظارت، تلویزیون هایی است که در همه جا (منزل، ادارات، معابر و...) نصب شده و کسی قادر و جایز به خاموشی آن نیست. این تلویزیون ها، جدا از ابلاغ پیام ها و تبلیغات حزب به ملت، گیرنده و ضبط کننده تصویر و صدای افراد نیز هست و به این طریق مثل یک پلیس، پیوسته به ثبت گزارش حرکات و سکنات آدم ها مشغول است. به همین دلیل هیچ کس را یارای پنهان کاری نیست، چرا که «پلیس افکار» می تواند تردیدها و بی باوری های ذهنی افراد را هم کشف کند و هرکس را که ناسازگار با حزب تشخیص دهد معدومش کند؛ نه تنها جان و جسمش را که حتی اسم و نشانی اش را. حزب برای اعمال حاکمیت چهار وزارتخانه دارد که نام هایی معکوس با کارکردشان دارند: وزارت صلح که عهده دار امور جنگ است. وزارت عشق که به تفتیش عقاید، اعمال محدودیت روابط انسانی و ممنوعیت روابط عاطفی (در این جامعه ازدواج نیز با نظارت حزب صورت می گیرد و هدف از آن تولید و پرورش فرزندان برای خدمت به حزب است و نه کسب لذت جنسی و یا سرخوشی عاشقانه) می پردازد، وزارت فراوانی که بر امور جیره بندی نظارت می کند و نهایتاً وزارت حقیقت که به نشر تبلیغات حزبی، کنترل روابط از طریق دروغ پراکنی و جعل و تغییر واقعیات و اسناد و همچنین شست و شوی مغزها می پردازد. رهبری این جامعه به فردی به نام برادر بزرگ منسوب می شود که هیچ گاه دیده نمی شود، اما تصاویرش روی پوسترها در تلویزیون کل شهر را فراگرفته است. این رهبر نادیدنی منشأ تمام موفقیت ها و معرفت ها و فضیلت ها برشمرده می شود و نوعی جاودانگی به او نسبت داده می شود. قهرمان رمان مردی 39 ساله به نام وینستون اسمیت است که در وزارت حقیقت کار می کند و وظیفه اش جعل و بازنویسی قسمت هایی از کتاب ها، نشریات و اسناد تاریخی و بایگانی شده ای است که با مصالح و ادعاهای روز احزاب مغایرت دارد.پ.ن:
فایلی از ترجمه ی کتاب رو هم ضمیمه کردم
با این حال امیدوارم که دوستان این کتاب رو تهیه کنن