چراغ روشن امید

ساخت وبلاگ

کلاس درس است و همگی به آرامی در جای خود نشسته اند.گویی امن ترین جای دنیاست. سوراخی قطور بر روی تخته کلاس ایجاد شده است. پیداست دشمن قلب این جماعت را نشانه رفته است. تخته‌ی کلاس مجاور از این سوراخ به خوبی نمایان است تا کورسوی امیدی باشد برای دل دخترکان تا دلشان خوش باشد که آنهاهم تخته ای سالم دارند. برروی تخته سبز کلاس با گچ سفیدی عباراتی نگاشته شده است روشن است هنوز اندک نقطه امیدی در دل غمزده مردمان سوسو میزند. دیوارهای ترکش خورده‌ی کلاس حاکی از آن است که آنها هم از تیرخصم عدو در امان نبودند.

دیوار کلاس مجاور نیز ترکش خورده و زخمی است؛ اصلا همه چیز در این شهر به یک اندازه زخم خورده جنگند و همه باهم همدردند. اثری از کتاب و دفتر و قلم بر روی میز دانش آموزان نیست. معلوم است همه چیز خود را در جنگ از دست داده اند. بر روی نیمکتهای کلاس سجاده پهن است. اینجا میز و نیمکتها محرابی است که در آن خدا را می خوانند. روسری سفید هریک از دخترکان، گویا پرچم تسلیم وصلحی است که برفراز کوهی به احتزاز درآمده است اما همگی امید دارند تا در فرداهایی نامعلوم به فرزندان خود درس ایستادگی و مقاومت بیاموزند. همه پشت کرده هستند و صورت کسی معلوم نیست. همچنانکه به مشکلات و سختی ها پشت می‌کنند و تمام توجهشان رو به جلو و افقهای روشن ،و حرکت در جاده بی انتهای زندگی است.

همگی به مولای خود امیرالمؤمنین۷ اقتدا کرده‌اند آنجا که فرمود:

«وَ لَمْ تَغِضْ رَغَبَاتُهُمْ فَیُخَالِفُوا عَنْ رَجَاءِ رَبِّهِم(خطبه۹۱)ْ؛ و همچنان مشتاق پروردگارند، و به لطف او امیدوارند.»

نویسنده و ارسال کننده: زهرا نوروزی

منبع: نواندیشان

اندیشه...
ما را در سایت اندیشه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : کاوه محمدزادگان nahyatolafar بازدید : 163 تاريخ : دوشنبه 17 مهر 1396 ساعت: 20:20