معرفی ساختمان اداری ـ تجاری سعادت‌آباد

ساخت وبلاگ

معمار: محسن کاظمیان‌فرد
موقعیت: تهران، ایران
تاریخ: 1394
مساحت: 1400 مترمربع
وضعیت: ساخته‌شده
کارفرما: علی مالکی
تیم پروژه: پریما جهانگرد، شادی فرخی، مونا رضوی
جوایز: رتبه سوم گروه عمومی جایزه معمار 1394
منبع نوشتار: iranian-architect.ir

ساختمان اداری ـ تجاری سعادت‌آباد در زمینی به مساحت 250 مترمربع و دارای دو بر شمالی و جنوبی، در کنار بلوار سعادت‌آباد واقع شده است. این ساختمان دارای یک واحد تجاری، پنج واحد اداری در پنج طبقه، یک طبقه پارکینگ و یک طبقه انبار است.

شهر آشفته و نابسامان امروز تهران که بخشی از آن در فرسودگی روزگار دور خویش و بخشی در سوداگری این روزها، چهره خود را مخدوش و مشوش می‌بیند، آینه‌ای شده است برای مردمانی که چیزی را از شهر طلب می‌کنند که او سال‌هاست آن را به فراموشی سپرده است، مفهومی به نام کیفیت. کیفیت را از آن دسته مفاهیم تکوینی می‌توان دانست که در طول زمان و در بستر ارتباطی که یک بنا با مخاطبانش برقرار می‌کند، می‌توان سنجید، مخاطبانی در گستره وسیع شهر تا فرد.

هر بنای معماری دارای دو وجه وجودی است، بیرون و درون. بخشی از وظیفه‌ای که معماری بر عهده دارد، تنظیم و شکل‌دهی به رابطه‌ای است که میان درون و بیرون برقرار می‌شود. بیرون یک بنای معماری، بخشی از داخل بنا را همواره تحت تأثیر خود قرار می‌دهد و درون و صورت هر پروژه نیز بخشی از شهر را شکل می‌دهد، رابطه‌ای دوسویه و مدام که هرکدام بخشی از وجود دیگری است. ساختمان سعادت‌آباد درون و بیرون بنا را به گونه‌ای شکل می‌دهد که بیرون و درون، توأمان بر هم تأثیر بگذارند و از هم تأثر بپذیرند. به عبارت بهتر، این پروژه، این رابطه را از سطح گفتمان روزمره ساختمان و شهر فراتر می‌برد و آن را به دیالکتیکی میان درون و بیرون تبدیل می‌کند، دیالکتیکی در جهت تکوین مفهوم کیفیت در شهر و بنا. در واقع، تعریف کیفیت در این پروژه، در شکل رابطه دوسویه‌ای‌ است که میان بیرون و درون بنا برقرار شده است.

شهر شلوغ و آشفته همراه با صلبیت و سختی ساختمان‌ها در برابرش، از یک‌سو، و از سویی دیگر، کیفیت فضای داخل برای کاربران فضا، در بستری از گفتمان مبتنی بر آرامش و پویایی، بر هم منطبق شده است تا کیفیتی نه یک‌سویه که چندسویه را در درون و بیرون تولید کند. آرام‌کردن بدنه شهری و در عین حال، تنوع‌بخشیدن به آن، و افزایش کیفیت فضای داخلی، ایده‌های شکل‌دهنده هر دو جبهه ساختمان هستند. این ایده‌ها در هر دو سو، برای کاربر، شهر و شهروند تعریف می‌شوند و نمای ساختمان را به نمایی پویا و منسجم تبدیل می‌کنند.

در جبهه جنوبی ساختمان، آفتاب تیز با لوورهای عمودی شکسته شده است و بازی سایه و نور در فضا، هم از تندی آفتاب در ساعات کار می‌کاهد و هم فضای داخل را به فضایی دلپذیر و متنوع برای کاربران تبدیل می‌کند. لوورهای عمودی در نمای جنوبی، سرتاسر بنا را چون یک کل یکپارچه به هم دوخته‌اند و آنچه را که جزئیات غیرضروری ساختمان از زاویه دید اصلی در بلوار سعادت‌آباد است، از دید افرادی که در پارک مقابل پروژه هستند، پنهان می‌کنند. این پارک بخشی از ایده شکل‌گیری نمای جنوبی پروژه را نیز به وجود می‌آورد؛ آنچه زیباست، می‌باید از دو طرف زیبا دیده شود. ساختمان از داخل، با فرورفتن در خود، دریچه‌هایی را به سمت این پارک می‌گشاید که کاربران در هنگام کار، منظره پارک را از دست ندهند و از آن‌سو، افراد داخل پارک هم آنچه از ساختمان می‌بینند، نمایی آرام و یکدست باشد، کیفیتی که آرامش را در درون و بیرون معماری، به یک میزان تسری می‌دهد.

نمای ساختمان نسبت به افرادی که به آن نزدیک می‌شوند، بی‌تفاوت نیست و در هر قدم به سویش، بخشی از جزئیات خود را بر آنها آشکار می‌کند. فرم و نوع نماسازی پروژه در قسمت جنوبی باعث می‌شود ساختمان از زاویه‌های مختلف، به شکل‌های متنوع دیده شود. زمانی که از بلوار سعادت‌آباد به بنا نگاه می‌کنیم، فرمی بسته با چهار پنجره عریض به سمت پارک خواهیم دید و هرچه به مقابل نمای جنوب نزدیک می‌شویم، بازشوهای دیگری نمایان می‌شوند و زمانی که به سمت دیگر می‌رویم، باز هم بنا بسته‌تر می‌شود و خط آسمان شکسته آن جلب توجه می‌کند. این تنوع شکلی، از دیدهای مختلف، به بدنه شهری پویایی می‌بخشد.

نمای شمالی ساختمان، گاه چشمان خود را بر هیاهوی شهر می‌بندد و ساختمان را در پشت صفحه‌ای از سکوت محافظت می‌کند و گاه با نیم‌نگاهی و یا نگاهی، شهر را از پشت مردمکان چوبی‌اش نگاه می‌کند. صفحه‌های چوبی نمای شمالی را می‌توان گفتمان کاربر با شهر دانست. این صفحات نسبت به نیاز کاربران، نما را دستخوش تغییر می‌کنند، تغییری که هزاران شکل فرمی را به نمای شمالی می‌بخشد و آن را به موجودی تأثیرپذیرنده از درون و بیرون تبدیل می‌کند. نمای شمالی نیز با مدولاسیونی مشابه نمای جنوبی طراحی شده است. این مدولاسیون تمام سطح نما را می‌پوشاند و بافت آرامی به نما می‌دهد. این بافت باعث یکپارچگی ساختمان می‌شود و مانند نمای جنوبی، جزئیات غیرضروری را از دید شهر مخفی می‌کند. بافت نما در قسمت‌هایی که مقابل بازشوها قرار می‌گیرد، متحرک می‌شود و در سه زاویه صفر، 45 و 90 درجه می‌چرخد. با باز و بسته کردن لوورهای متحرک، می‌توان میزان روشنایی طبیعی فضا را کنترل کرد و همچنین حریم خصوصی فضا نسبت به ساختمان مقابل نیز قابل کنترل خواهد بود.

پویایی و آرامش در فضا، کیفیت‌هایی هستند که در دیالکتیک درون و بیرون این بنا به وجود می‌آیند. این کیفیت‌ها به همان میزان که در درون به دست می‌آیند، در بیرون نیز قابل مشاهده و دست‌یافتنی هستند. آرامشی که به واسطه وجود لوورهای عمودی و پنهان‌شدن جزئیات غیرضروری ساختمان در بدنه آشفته و مغشوش شهری، پدید می‌آید، در داخل نیز با باز شدن دریچه‌هایی به سمت فضای سبز و یا بسته‌شدن دریچه‌هایی به روی چشم‌های مزاحم در دو جبهه نما، مابه‌ازا پیدا می‌کند. کیفیت پویایی در درون این پروژه، با طراحی انعطاف‌پذیر پوسته‌های بیرونی، به منظور کنترل نور و دید، و همچنین ایجاد پلان‌های منعطف محقق شده است و در بیرون، با تغییر نمای ساختمان در نتیجه جابجایی مکان مخاطب و تنوع فرمی نمای شمالی، کیفیات دیالکتیکی را در ساختمان پدید می‌آورد که توأمان، درون و بیرون پروژه را شکل می‌دهد و آن را به بستری برای ارتباط مخاطب با شهر و بنا تبدیل می‌کند.

اندیشه...
ما را در سایت اندیشه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : کاوه محمدزادگان nahyatolafar بازدید : 163 تاريخ : چهارشنبه 1 ارديبهشت 1395 ساعت: 23:38