مسکن ؛ تعاریف ، ابعاد و مفهوم

ساخت وبلاگ
تعریف مسکن
مسکن یک مکان فیزیکی است و به عنوان سر پناه نیاز اولیه و اساسی خانوار به حساب می آید. در این سر پناه برخی از نیازهای اولیه خانواده یا فرد مانند خوراک ، استراحت و حفاظت در برابر شرایط جوی تأمین می شود.


مفهوم مسکن علاوه بر امکان فیزیکی ، کل محیط مسکونی را نیز در برمی گیرد که شامل کلیه خدمات و تسهیلات ضروری مورد نیاز برای بهزیستن خانواده و طرح های اشتغال، آموزش و بهداشت افراد است. در واقع در تعریف و مفهوم عام ، مسکن یک واحد مسکونی نیست بلکه کل محیط مسکونی را شامل می گردد. به عبارت دیگر مسکن چیزی بیش از یک سرپناه صرفاً فیزیکی است و کلیه خدمات و تسهیلات عمومی لازم برای بهزیستن انسان را شامل می شود و باید حق تصرف نسبتاً طولانی و مطمئن برای استفاده کننده آن فراهم باشد.


در دومین اجلاس اسکان بشر (۱۹۹۶) که در استانبول برگزار شد مسکن مناسب چنین تعریف شده است : «سرپناه مناسب تنها به معنای وجود یک سقف بالای سر هر شخص نیست ؛ سرپناه یعنی آسایش مناسب ، فضای مناسب ، دسترسی فیزیکی و امنیت مناسب ، امنیت مالکیت ، پایداری و دوام سازه ای ، روشنایی ، تهویه و سیستم گرمایی مناسب ، زیرساختهای اولیه مناسب از قبیل آبرسانی ، بهداشت و آموزش ، دفع زباله ، کیفیت مناسب زیست محیطی ، عوامل بهداشتی مناسب ، مکان مناسب و قابل دسترسی از نظر کار و تسهیلات اولیه است ، که همه این موارد باید با توجه به استطاعات مردم تأمین شود.

مشکلات مسکن
ساختار اقتصادی و اجتماعی حاکم بر هر جامعه به دلیل روشن نبودن اهداف یا متناسب نبودن سیاستها و فقدان سیاستها و فقدان انعطاف لازم در برنامه های موجود و بعضی نارسایی های تشکیلاتی و غیره تشکلاتی را به وجود می آورد که مشکل مسکن را پیچیده تر می کند . اهم این مشکلات عبارتند از :



  • محدودیت توان اجرایی دولتها به دلیل نا هماهنگی و عدم انسجام بین برنامه های سکونتی و سیاست های تأمین مسکن و عدم همراهی این برنامه ها با سیاستها و برنامه های کلی اقتصادی ، اجتماعی بویژه برنامه های کنترل جمعیت و هدایت مهاجرت ؛
  • محدودیت منابع مالی دولتها در تأمین مسکن گروه های کم درآمد ( گروههایی که اکثریت قاطع نیازمندان واقعی مسکن را شامل می شوند ) ؛
  • عدم کفایت بخش خصوصی در تأمین مسکن مخصوصاً برای گروه های کم درآمد ، زیرا این بخش فقط برای کسانی مسکن تهیه می کند که از قدرت خرید بالایی برخوردارند؛
  • تعارض و ناهماهنگی بین دو سیستم برنامه ریزی بخشی و فضایی یا برنامه ریزی مسکن و برنامه ریزی های شهری و منطقه ای ؛
  • مقطعی بودن برنامه های مسکن و عدم وجود یک برنامه ریزی جامع مسکن با توجه به برنامه های کلان توسعه ؛
  • رشد سریع جمعیت و افزایش شهرنشینان ( نرخ رشد سالانه جمعیت در بیشتر کشورهای در حال توسعه ۴تا ۲ درصد است ولی رشد جمعیت شهری این کشورها به دلیل مهاجرت ۸ تا ۴ درصد است . نتیجه چنین رشد بالایی ، کمبود مزمن مسکن بویژه در محدوده های شهری است ) ؛
  • فقدان استانداردهای مشخص ساختمانی برای طرح ، تولید و اجرا ؛
  • مغایرت استانداردهای رایج با توان مالی و خصوصیات اجتماعی و فرهنگی مردم ؛
  • نارسایی مقررات و آیین نامه های مربوط به مسکن و ساختمان و عدم کارآیی سیستمهای پشتیبانی ؛
  • وجود درصد بالایی از ساختمانهای زیر استاندارد که نیاز به تخریب یا حداقل تعمیرات اساسی دارند؛
  • فقدان نهادهای سرمایه گذاری مسکن و ساختمان و عدم حضور این بخش در بازار سرمایه؛
  • فقدان نظام حرفه ای و صنعتی در حرف و صنوف وابسته به ساختمان ؛
  • سهم ناچیز مسکن استیجاری در عرضه کل؛
  • تفاوت زیاد بین نیازمندان واقعی و متقاضیان موثر آن ؛
  • انحراف سرمایه ها از بخش تولیدی مسکن به بخش خدماتی (خرید و فروش مجدد) به دلیل افزایش قیمتها ( سود یا بازده سرمایه ) در این بخش .



اجزای اصلی مسکن عبارتند از

  • زمین
  • مصالح ساختمانی
  • منابع اعتباری و مالی
  • نیروی انسانی
  • فن آوری ساخت
  • مدیریت و اجرا


عواملی که باعث کاهش عرضه مسکن و در نتیجه عدم ارضای تقاضای بالقوه جامعه می گردد عبارتند از

  • کمبود اعتبارات و تسهیلات لازم
  • کمبود و گرانی قیمت زمین شهری
  • کمبود و گرانی مصالح ساختمانی
  • ابتدایی بودن فن آوری ساخت
  • کندی فرآیند ساخت مسکن
  • وجود الگوی سنتی مصرف مسکن
  • کمبود نیروی انسانی متخصص
  • فقدان ساز و کار مناسب برای ذخیره کردن زمین
  • فقدان بانک اطلاعاتی بهنگام اراضی شهری
  • فقدان قوانین و مقررات مناسب و تعرفه های ناظر برآن


محدودیت در عرضه واحدهای مورد نیاز جامعه باعث افزایش قیمت مسکن ، افزایش اجاره بها ، بورس بازی زمین ، ازدحام بیش از اندازه خانوارها در واحدهای مسکونی ، پیدایش آلونک ها و زاغه ها و بسیاری مسائل دیگر می شود که بیشتر شهرهای کشورهای در حال توسعه با آن مواجه اند.

اهم مشکلات در زمینه تقاضا عبارتند از

  • وجود تقاضای انبوه و غیر موثر بودن این تقاضا از نظر اقتصادی
  • وجود الگوهای نامناسب اغلب متقاضیان در زمینه مسکن دار شدن
  • عدم تعادل در پراکنش تقاضای موثر در سطح کشور
  • انفرادی بودن و غیر متشکل بودن تقاضا در تقاضای کل مسکن
  • ابزارهای دولت برای دخالت در امر مسکن
  • این ابزارها عبارتند از پول ، زمین و وضع قوانین لازم .



پول . دخالت بودجه ای دولت ؛ تنظیم سیاستهای پولی کشور مانند تک نرخی کردن تسهیلات اعطایی ، پرداخت یارانه ؛ تنظیم سیاستهای مالی : حمایت از متقاضیان مسکن خصوصاً اقشار کم درآمد .


زمین. افزایش تراکم های ساختمانی شهری ؛ ایجاد تعادل بین عرضه و تقاضای زمین ؛ اصلاح بافتهای قدیمی و فرسوده درون شهری ؛ اجرای طرحهای آماده سازی .


اقدامات دولت
دخالت دولت در حل مساله مسکن امری اجتناب ناپذیر است . زیرا بخش خصوصی به تنهایی نمی تواند از عهده تامین مسکن، خصوصاً برای اقشار کم درآمد ، برآید . اقداماتی که دولت باید در این زمینه انجام دهد عبارتند از :



  • توجه به بخش مسکن در قالب برنامه های کلان توسعه اقتصادی ، اجتماعی ، فرهنگی
  • تهیه برنامه جامع مسکن مبتنی بر سیاست های مناسب سکونتی .
  • تأمین نیازهای سکونتی در قالب برنامه های توسعه منطقه ای .
  • تخصیص بودجه و اعتبار لازم برای اجرای طرحها و برنامه های پیش بینی شده در هر سطح برنامه ریزی .
  • دخالت در مدیریت تأمین مسکن بویژه در دورانهای حاد کمبود مسکن هم به منظور تولید و هم فعال کردن بخش خصوصی .
  • دخالت در چگونگی تأمین اجزای تولید مسکن به ویژه زمین و اعتبارات ساختمانی .
  • دخالت در نحوه توزیع واحدها پس از تولید و تأمین دسترسی به مسکن برای خانوارهای کم در آمد.


ابعاد برنامه ریزی مسکن
تامین مسکن یکی از مسائل حاد کشورهای در حال توسعه است . فقدان منابع کافی ، ضعف مدیریت اقتصادی ، نداشتن برنامه ریزی جامع ملی و افزایش شتابان جمعیت ( مخصوصاً جمعیت شهری ) تامین مسکن را در این کشورها به شکلی پیچیده و چند بعدی در آورده است .


در اغلب موارد ، اقدامات به عمل آمده فاقد جامعیت لازم بوده است . به طور مسلم با افزایش تقاضا نه تنها به زمین ، سرمایه ، مصالح ساختمانی و نیروی انسانی بیشتری نیاز است ، بلکه داشتن یک برنامه جامع به منظور ایجاد هماهنگی بین مقدار زمین و واحدهای مسکونی مورد نیاز و تاسیسات زیربنایی ، تسهیلات عمومی و خدمات اجتماعی ، سیستم حمل و نقل و غیره ضروری است .


برای دستیابی به چنین برنامه ای باید شناخت کافی از ابعاد و میزان عوامل موثر در ایجاد مسکن به دست آورد ، و متقاضیان و ابعاد تقاضای آنها را کاملا شناخت. مساله احتیاج به مسکن به دلیل وضعیت خاص موجود در هر جامعه متفاوت است و با خصوصیات فردی (سن ، جنس ، سلامت فیزیکی و مغزی ) ، موقعیتهای اجتماعی ( ترکیب و سازمان خانواده ، سطح طبقاتی و سیستم ارتباط داخلی خانواده ) ، شرایط ایدئولوژیک و وضعیت اجتماعی – اقتصادی ( درآمد ، شغل و خصوصیات سیاسی و فرهنگی ) تغییر می کند و به همین نسبت موقعیت مسکن با توجه به وضعیت فیزیکی هر محیط ، و امکانات فنی و اقتصادی تغییراتی می یابد . این تغییرات باید شناخته شوند و مورد توجه قرار گیرند


جنبه های مختلف در برنامه ریزی مسکن
مسکن
جنبه های اجتماعی
جنبه های اقتصادی
جنبه های فیزیکی
۱٫فرد و واحد مسکونی۱٫ اندازه خانوار۲٫ نوع خانوار (با فرزند ، مجرد یا مسن)
۳٫ گروه اخلاقی
۱٫ درآمد۲٫ مالیات
۳٫ هزینه مسکن
۱٫ مساحت واحد مسکونی۲٫ تعداد اطاقها در هر واحد مسکونی
۳٫ تجهیزات ساختمان
۴٫ شرایط ساختمان
۵٫ نوع مالکیت
۲٫ محله و سیستم ارتباط آن با محیط اطراف و جامعه در کل۱٫ خدمات (آموزش ، بهداشت مناطق سبز ، مراکز خرید)۲٫ شرکت و نحوه ایفای نقش در تصمیم گیری و تعیین سیاست
۳٫ ملاقاتهای اجتماعی (رسمی یا غیر رسمی).
۴٫ جرم شناسی و درد شناسی اجتماعی (جنایت و غیره ).
۵٫ تجزیه گروهی (با توجه به درآمد ، گروه اخلاقی و غیره ).
۱٫ منابع مالی برای رفع احتیاجات افراد.۱٫ خدمات (با توجه به کل سطح زیربنایی که به سرویسهای مختلف اختصاص داده شده و ارتباط آن با جمعیت)۲٫ تراکم ( مشخصات جمعیت و تراکم به وجود آمده ، ماهیت فعالیتهای پر تراکم).
۳٫ فضا و مناطق سبز ( بادر نظر گرفتن جمعیت و نحوه دسترسی)
۴٫ امنیت عبور و مرور در معابر پیاده رو ( میزان مجزا بودن معابر پیاده رو و جاده های اتومبیل رو).
۵٫ دسترسی به خدمات ( فواصل و وقت مورد لزوم برای رسیدن به محل کار یا تفریح
۶٫ وضعیت اشتغال
۷٫ خصوصیت های استقرار واحد مسکونی (مرکز شهر ، بیرون از شهر ، روستایی ).

منبع: کیمیافکر بزرگ
اندیشه...
ما را در سایت اندیشه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : کاوه محمدزادگان nahyatolafar بازدید : 259 تاريخ : پنجشنبه 31 خرداد 1397 ساعت: 22:49

خبرنامه